نوشته شده توسط : شاهین ناجا

خاله
معناي لغوي: خواهر مادر

معناي استعاره اي: هر زني كه با مادر رابطه ي گرم و صميمي داشته باشد.

نقش سمبليك: يك خانم مهربان و دوست داشتني كه خيلي شبيه مادر است و هميشه براي شما آبنبات و لباس مي خرد.

غذاي مورد علاقه: آش كشك.

ضرب المثل: خاله را ميخواهند براي درز ودوز و گرنه چه خاله چه يوز. خاله ام زائيده، خاله زام هو كشيده. وقت خوردن خاله خواهرزاده رو نمي شناسه. اگه خاله ام ريش داشت، آقا داييم بود.

زير شاخه ها: شوهر خاله: يك مرد مهربان كه پيژامه مي پوشد و به ادبيات و شكار علاقه مند است. دختر خاله/پسر خاله: همبازي دوران كودكي كه يا در بزرگسالي عاشقش مي شويد اما با يكي ديگه ازدواج مي كنيد يا باهاش ازدواج مي كنيد اما عاشق يكي ديگه هستيد.

مشاغل كاذب: خاله زنك بازي، خاله خانباجي.

چهره هاي معروف: خاله خرسه، خاله سوسكه.

داشتن يك خاله ي مجرد در كودكي از جمله نعمات خداوندي است.



عمه
معناي استعاره اي: هر زني كه با پدر رابطه ي گرم و صميمي داشته باشد/هر زني كه مادر چشم ديدنش را نداشته باشد.

نقش سمبليك: به عهده گرفتن مسئوليت در موارد ذيل: ?- جواب همه ي فحش هايي كه مي دهيد. مثال: ........ ?- جواب همه ي محبت هايي كه مي كنيد. مثال: به درد عمه ات مي خوره... ?- توجيه كليه ي بيقوارگي ها/رفتارهاي نامتناسب شما (تنها براي دخترخانم ها). مثال: به عمه ات رفتي. ?- خيلي چيزهاي بدِ ديگه. از ذكر مثال معذوريم...

غذاي مورد علاقه: شله زرد، سمنو.

ضرب المثل: ندارد (تخفيف به دليل تعدد در نقش هاي سمبليك).

زير شاخه ها: شوهر عمه: يك مرد پولدار كه سيبيل قيطاني دارد و چندش آور است. پسرعمه/دخترعمه: همبازي دوران كودكي كه در بزرگسالي حالتان را به هم مي زنند.

مشاغل كاذب: Match-Making

چهره هاي معروف: عمه ليلا.

ترجيع بند:
داشتن يك عمه كه در توصيفات فوق صدق نكند جزو خوش شانسي هاي زندگي است.


دائي

معناي لغوي: برادر مادر

معناي استعاره اي: هر مردي كه با مادر رابطه ي گرم و صميمي داشته باشد/هر مردي كه پتانسيل كتك خوردن توسط پدر را داشته باشد.

نقش سمبليك: يكي از معدود مرداني كه هر چند به سياست علاقه مند است اما حس گرمي به شما مي دهد، هميشه حرفهايتان را مي فهمد و مي شود پيشش گريه كرد.

غذاي مورد علاقه : فسنجون.

ضرب المثل: عروس را كه مادرش تعريف كنه، براي آقا داييش خوبه. اگه خاله ام ريش داشت آقا داييم بود.

زير شاخه ها: زن دايي: يك زن چاق و شاد كه خيلي كدبانو است و جلوي مادر قپي مي آيد. پسردايي/دختردايي: همبازي دوران كودكي كه در بزرگسالي مثل يك همرزم ساپورتتان مي كنند.

چهره هاي معروف: علي دايي، دايي جان ناپلئون.

ترجيع بند: همه چيز زير سر اين انگليساست.

سعي كنيد حتما حداقل يك دايي داشته باشيد.


عمو

معناي لغوي: برادر پدر

معناي استعاره اي: هر مردي كه با پدر رابطه ي گرم و صميمي داشته باشد.

نقش سمبليك: يكي از مرداني كه شما هميشه بايد بهش بوس بدهيد و بعد برويد كارتون ببينيد تا او با پدر حرفهاي جدي بزند. يكي از مرداني كه مادر به مناسبت آمدنش قرمه سبزي مي پزد و هميشه وقتي مي رود پدر ساكت شده، به فكر فرو مي رود.

غذاي مورد علاقه: قرمه سبزي، آبگوشت.

ضرب المثل: عقد دختر عمو پسر عمو را در آسمان بستند.

زير شاخه ها: زن عمو: يك زن كه زياد به شما توجه نمي كند و خودش را براي مادر مي گيرد، دخترعمو/پسرعمو: همبازي دوران كودكي كه اگر تا هجده-بيست سالگي دوام آورده باهاش ازدواج نكنيد خطر را از سر گذرانده ايد.

مشاغل كاذب: بازي در قصه هاي ايراني-اسلامي..

چهره هاي معروف: عمو زنجيرباف، عمو يادگار، عمو پورنگ.

داشتن يك عمو ي پولدار خيلي خوب است
 




:: بازدید از این مطلب : 697
|
امتیاز مطلب : 58
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
تاریخ انتشار : 13 شهريور 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: